در کمال خونسردی!
خرداد ۰۳، ۱۳۹۳
پنجره باز است. باد میدود لای موها و روی ساقهای برهنهام. باران این حوالی، پاداش
روزهایی است که سپری کردهام. من میدانم... حالا فقط عبور میکنم، رقصان، شادمانه و شاکر...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر