از یک جایی به بعد آدم دستش را میگیرد به کمرش و بلند میشود.
پشتش صاف هم نشد نشد. یک قوزی شاید تا ابد بماند آن پشت. بد هم نیست. میشود آینهی
حماقتهای آدم. اما خوبیش به این است که از یک جایی به بعد دیگر آب توی گلوی آدم
گیر نمیکند. نفس توی سینه گره نمیخورد. از یک جایی به بعد بازی تمام میشود...
تمام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر